هانری لابوری: “مغز برای فکر کردن استفاده نمی شود، بلکه برای عمل کردن استفاده می شود.”
“عمل شامل یک رویه انتخاب و سپس مدیریت ابزاری است که باید برای رسیدن به یک هدف ثابت اجرا شود.”
عمل جهت اصلاح محیط هدایت می شود.
عمل غایت نهایی است (آگاهانه به هدف می رسد یا خیر)
همیشه به عنوان تولید موقعیتی جدید ظاهر می شود.
هدف آن از بین بردن عدم قطعیت است (ناهماهنگی شناختی)
عمل فقط زمانی شایسته است که انتخاب های متعددی وجود داشته باشد (برای مثال جنبه تاکتیکی مبارزه)
عمل مبتنی بر ظرفیت های تصمیم گیری است – به یک منطق پیاده سازی شده ارزش میدهد—-> فعالیت رویه مند
رویه مجموعه ای از عملیات است که به طور متوالی توسط یک فاعل برای دستیابی به هدف ثابت انجام می شود: عمل را تغذیه می کند.
بسته به سن افراد قدرت عمل متفاوت است.
عمل به هیچ وجه قابل تقلیل به حرکت نیست و به همین شکل حرکت را نمی توان با عمل ادغام کرد.
حرکتی که اثرات خود را از بین میبرد، کنشی نیست که به فعالیت تصمیمگیری فاعل بپردازد: انجام گدان بارای در هوا یک عمل نیست.

آموزش: حرکت فقط تکان خوردن نیست، بلکه عمل کردن است. یادگیری فنی نباید مبتنی بر اصل ساده بازتولید تکنیک باشد تا فقط یک حرکت بدون اثر به دست آورد. بنابر این اجرای کیهون (تکرار فنون در هوا) ابزاری برای یادگیری مبارزه نیست، بلکه فقط برای کسب مهارتهای حرکتی مربوط به تکنیکها است.
مربی با یاد دادن حرکت فنی که به سادگی و با تکرار به دست می آید و از بطن عمل خود خارج می شود، یک تکنیک موثر به معنای واقعی کلمه را آموزش نمی دهد.
تکنیک باید از اولین موقعیت های یادگیری آزمایش شود – کاراته جوتسو نیز به این معنا در زمینه بازنمایی فاعل (انگیزه و تنوع زمینه های تدریس) عمل می کند.