نظریه یادگیری اجتماعی (یا از طریق مشاهده).
در “یک فاعل می تواند با مشاهده یاد بگیرد”، آندره باندورا
۱۹۷۱
در نظریه یادگیری اجتماعی (یا مشاهده ای)، الگو ها نقش اساسی دارند:
- الگوی تقلید یا همذات پنداری
- الگوی اجتماعی
- الگوی نمادین (کلامی یا گرافیکی و غیره)
یادگیری اجتماعی به یک جریان شناختی اشاره دارد: مشاهده ی یک الگو عمدتاً از طریق اطلاعاتی که برای فاعل مشاهده کننده به ارمغان می آورد عمل می کند.
مشاهده کننده اطلاعات را پردازش می کند و برای خود از رفتارهای مشاهده شده یک بازنمایی نمادین می سازد.
آنچه مشاهده کننده از رفتارهای مشاهده شده بازتولید می کند، می تواند، و اغلب هم همینطور است، کمتر از چیزی است که واقعاً به خاطر سپرده است – عملکرد کمتر از اکتساب است – (از آنجایی که کنش به تعویق می افتد: نخست مشاهده میکند و بعد بازتولید می کند).
یادگیری مشاهده ای توسط چهار فرآیند فرعی مرتبط با یکدیگر سازمان داده می شود: (در “یادگیری مشاهده ای” فایدا وینیکامن؛ آزمایشگاه روانشناسی ژنتیک، دانشگاه رنه دکارت، پاریس).
توجه انتخابی: مشاهده گر فعالانه میدان ادراکی را کاوش می کند، بنابراین عناصری را که مفید می داند حفظ میکند —–> انگیزه.
حفظ وقایع الگو: رویدادهای انتخاب شده به صورت نمادین رمزگذاری میشوند (از نظر شکل یا شفاهی) —-> مشاهدهگر به عنوان یک فاعل فعال عمل میکند که محرکهای الگو را به طرحواره هوایی که بهخوبی به خاطر سپردن میشوند طبقهبندی و سازماندهی میکند و نه بهعنوان یک ضبط کننده غیرفعال.
اجرای یک عملکرد: توسط بازنمایی های نمادین هدایت می شود —-> پایین تر از الگو.
فرآیند تقویت و انگیزش: بین سطح عملکرد و میزان انگیزه همبستگی وجود دارد.
تقویت می تواند:
اثر مستقیم —-> بر روی عمل
خودتقویت کننده —–> تظاهرات عاطفی
نیابتی ——> اثراتی را بر روی الگوی مشاهده شده ایجاد می کند (تقویت این ایده که او هم جزئی از الگوست)
آموزش: “این نظریه رشد موجود را در نظر نمی گیرد” – مشاهده به معنای عمل نیست، اما مشاهده منفعلانه نیز نیست.
فاعل می تواند اطلاعات مربوط به فعالیت دیگران را استخراج کند، تبدیل کند، آنها را با طرحواره های عملیاتی خود (شیوه انجام کارها) تطبیق دهد.
بازنمایی اعمال دیگران از پردازش اطلاعات و کدگذاری آنها به شکل هایی که مستقیماً از فعالیت های خود فرد مشتق شده است، ناشی می شود.
به عبارت دیگر، حتی اگر مبتدی آنچه را که مربی نشان میدهد بفهمد، تنها کاری را که به نظر میرسد قادر به انجام آن است را مد نظر میگیرد: تظاهراتی که بیش از حد خود محور هستند (با هدف برجسته کردن تواناییهای مربی) فقط بر اساس نمایشی عمل میکنند که فاعل از الگو دارد و نه کیفیت اطلاعاتی که باید منتقل شود.
فراموش نکنیم که الگوی آموزش هنرهای رزمی بر این اصل استوار است: نمایش – مشاهده – کاربرد (به مقاله حدود آموزشی روش سنتی مراجعه کنید).
بازنمایی الگوها در حوزه فعالیت ما بسیار قوی است – هرچه بیشتر درجه بندی شود بیشتر به عنوان تقویت کننده انگیزه تمرین کنندگان عمل می کند / در حالی که ارتباط فرآیند یادگیری به ویژه برای کودکان بهینه نیست – (مثلاً آموزش های همراه با حل مسئله بسیار موثرتر هستند).
این مقاله تمام ابهامی را که بین استاد (بالاترین درجه طبق قرارداد) و مربی تعلیم و تربیت وجود دارد مطرح میکند، زیرا رشد موجود را در نظر نمیگیرد (که استاد هم به دلیل مشغله زیاد برای خودنمایی انجام نمیدهد).