برای دستیابی به “کمربند سیاه” و تبدیل به یک سن سی شدن یا بهتر از آن رسیدن به درجه هانشی، چند در اجباری برای عبور وجود دارد. پیشرفت همه هنرجویان در اکثر مدارس کاراته با کمربندهای رنگی مشخص می شود.
هر رنگ مربوط به مهارتهای فنی کسب شده است، که می تواند از یک باشگاه به باشگاه دیگر و از مکتبی به مکتب دیگر متفاوت باشد. هر مرحله بالا رفتن از پله ای جدید در هرم دانش است.
جوامع ما قویاً مبتنی بر رقابت است و همه از سنین پایین تحت تأثیر این تصور خرابکارانه قرار می گیرند. حداقل در ابتدا باید با آن کنار بیاییم. کمی بعد، وقتی سال های تلاش و کار شخصی باعث کاهش این شور و شوق برای رقابت و به رسمیت شناخته شدن و کسب افتخار شد، تکامل واقعی می تواند آغاز شود.
تا رسیدن به این مرحله، رنگ کمربندها امکان پیشه گرفتن از دیگران را فراهم کرده و مهمتر از همه امکان میدهد پیشرفت را “احساس” کنیم.
وقتی درهای یک دوجو را باز می کنیم، چندین مسیر به روی ما باز می شود که به شدت به آرزوهای لحظه ای ما مشروط می شود: اوقات فراغت، دفاع شخصی، بین کاراته یا فوتبال اولین مورد بیشتر مناسب من است، فقط همین کاراته تو محله ما وجود دارد، یا حتی، این چیزی است که من واقعا دوست دارم و چه شانسی، یک باشگاه هم در نزدیکی خانه من وجود دارد.
امروزه یک مربی میتواند انتخاب کند که از روی عشق و علاقه تمرین دهد یا به دلیل کمبود شاگرد از تدریس دست بکشد. راستش را بخواهید، تدریس به «مبتدیها»ایی که تکرار میشوند واقعاً مهم نیست، زیرا اگر یک مربی در حرفهاش واقعاً توانسته باشد جرقهای در دو یا سه نفر ایجاد کند، بسیار عالی است.
علاوه بر این، اگر محیط یادگیری مناسب و صمیمی احساس خوب را در هنرجویان ایجاد کند، میل به پیش رفت را در آنها توسعه داده و میل به پیشرفت را در آنها افزایش میدهد.
کاراته دو نسبت به بسیاری از رشته ها، حتی نسبت به همتای ورزشی خود، کمی برتری دارد.
هنرجو چه بخواهد و چه نخواهد، ناگزیر یک اصلاح رفتاری و روانی (سالم) در وی رخ میدهد. نتیجه این موضوع اغلب در کودکان، از سال اول تمرین قابل مشاهده است.
در فرد بالغ این موضوع، اگر کسی از اطرافیان به آن اشاره نکند، کمی بیشتر طول میکشد و یا حتی متوجه آن نمیشود.
با این حال…