امروزه درک کاراته به عنوان یک رشته ورزشی بسیار دشوار شده است.
تقریبا سی یا چهل سال پیش این سؤال در بین تمرینکنندگان مطرح نبود، چراکه آموزش ها «به اندازه یک تار مو» با هم تفاوت داشتند و شامل تمرینات جسمی و ذهنی بود که هر دو را تقریبا به یک اندازه پرورش میدادند. درست است که کلاسها بسیار فیزیکی، حتی «مردانه» بودند و اکثرا برای یادگیری تکنیکها برای استفاده در دعوا و مرافعه بود ولی این گروه دوامی پیدا نکردند. این گروه را “انتخاب طبیعی” می نامیم.
برای تازه کارها، کاراته فقط یک ورزش خشن بود که در آن همه به پرخاشگری خود (دیدگاهی که البته از روی ناآگاهی بود) آزادی عمل می دادند. امروزه هم هستند کسانی که این تفکر را دارند …
نمی توانیم به این موضوع ایرادی بگیریم زیرا پوشش رسانه ای مکتوب با واقعیت موضوع همراه نیست و به این تفکرات دامن میزنند. مجلات عکس های هیجان انگیزی می گیرند که انگار محافظ دهان، بزاق دهان و صورت های تغییر شکل داده شده در اثر محافظ مشت در اولویت قرار دارند. اما کاراته فقط این نیست…
در میان کاراته مدرن و آنچه استاد گیچین فوناکوشی، که به عنوان “پدر کاراته مدرن” شناخته می شود، برای ما به یادگار گذاشته است، متاسفانه همه چیز و هر چیزی را خواهیم یافت. هر سال مکتبها و سبکهای جدیدی شکل میگیرند تا حداکثر افراد را جذب و در نتیجه بالا رفتن عضویت را کسب کنند.
من نمی توانم همه آنها را نام ببرم زیرا تعداد آنها زیاد است و تخیلم به اندازه کافی برای درک آنها توسعه نیافته است. ویکیپدیا بیش از ۳۰ مورد از آنها را فهرست میکند که هرکدام ادعا میکنند مؤثرتر از دیگری هستند. شخصا همه آنها را تمرین نکرده ام. مسلما از آغاز قرن بیست و یکم شاهد تجدید حیات سبک های کاراته یا با مفهومی شبیه کاراته به صورت تصاعدی بوده ایم: گنبودو، کاراته تدافعی، کاراته حرفه ای مبارزه، کاراته رزمی، کاراته-کنتاکت (قبلا فول کنتاکت، سابق بوکس آمریکایی سابق و غیره…) یا نیمه کنتاکت، کاراته هنری، و بادی-کاراته و غیره…، بادی-کاراته، مطمئناً به عنوان فیتنس حق دارد وجود داشته باشد ولی جایگاه کاراته در آن کجاست؟؟؟
در کاراته به عنوان بازی، اسپرت، کاردیو یا ورزش باحال، چیزی برای همه سلیقه ها، همه مخاطبان، همه سنین وجود دارد. به زودی شاهد حراج کاراته در میادین عمومی خواهیم بود…